خیام اگر زباده مستی خوش باشد
گر با صنمی دمی نشستی خوش باش
پایان همه عمر جهان نیستی است
پندار که نیستی چو هستی خوش باش

Songs & Videos
Politik
Wissenschaft

 

عکسهايى از شاهنامه دايى جان فضل الله

3 Comments on “Great stuffs

  1. Abu Bakr Mohammad Ibn Zakariya al-Razi, أبو بكر محمد بن زكريا الرازي‎

  2. شـاد زی بـا سـیاه چـشـمان شاد      که جهان نیست جز فسانه و باد
    ز آمـــده شـــادمـان بــبایـــد بود      وز گــذشــتـه نــکــرد بایــــد یــاد
    مــن و آن جـعــد مــوی غالیـه      بوی مـن و آن مــاه روی حــور نــــژاد
    نیک بخت آنکسی که بداد و بخورد      شــوربـخــت آنکه او نخورد و نداد
    بــاد و ابرست ایــن جهان افسوس      بــــاده پیـــش آر هـــرچـه بـاداباد
    شــاد بودسـت ازیـن جـهان هـرگز      هیــچ کس تـا ازو تو باشی شـاد
    داد دیــدسـت ازو بـه هیـچ سـبب هیــچ      فـــرزانـــه تـا تـو بیـنی داد

  3. وقتي مغولان به شهر ريختند، شيخ نجم‌ الدّين برخاسته و روي به جنگ مغولان آورد و بر ايشان سنگ مي‌ زد
    گويند كه شيخ نجم ‌الدّين در وقتِ موي زلف مغولي را گرفته بود و پس از آن كه از پاي درافتاد، نتوانستند آن را از دستش خلاص سازند و عاقبت كاكُل را بريدند
    مولوي به رزم دلیرانۀ شیخ نجم الدّین در آخرین دقایق زندگیش اشاره دارد:

    يك دست جام باده و يك دست زلف يار رقصي چُنين ميانۀ ميدانم آرزوست

    مغولان خوارزم، شهر را با خاك يكسان كردند و همۀ ‌ساكنانش را به جز آنهايي را كه به بردگي بردنداز دم تيغ گذراندند.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

*