شاه سلطان حسین، یا شاه حسین یکم، (زاده ۱۰۴۷ – درگذشته ۲۴ آبان ۱۱۰۱ ش/ اکتبر ۱۶۶۸ – ۱۵ نوامبر ۱۷۲۶ م) نهمین پادشاه سلسله صفویان بود.
او فرزند و جانشین سلیمان یکم بود و به مدت ۲۹ سال سلطنت کرد، سرانجام حکومتش با قیام افغانها بهرهبری محمود افغان و سقوط اصفهان در سال ۱۷۲۲ به پایان رسید. سلطان حسین میرزا بزرگترین پسر سلیمان یکم بود که در سال ۱۰۷۹ (اکتبر ۱۶۶۸) در اصفهان از زنی گرجی تبار (هلنا خانم) متولد شد. او تمام عمر را تا زمان مرگ پدر در حرمسرا گذرانده بود به همین دلیل از امور مملکتی آگاهی نداشت. شاه سلیمان پیش از مرگ به درباریان گفته بود اگر طالب آسایش هستند بعد از وی پسرش حسین میرزا و اگر به دنبال اقتدار حکومت هستند عباس میرزا پسر دیگرش را به سلطنت برسانند.
در نهایت سلطان حسین که فرزند ارشد شاه بود را به سلطنت رساندند و در ۱۴ ذیحجه ۱۱۰۵ (۳۰ ژوئیه ۱۶۹۴) وی تاج گذاری کرد و به نام او سکه زدند.
در زمان شاه سلطان حسین تقریباً تمامی ایران دستخوش شورش شد. لزگیها اقوامی سنیمذهب در شمال غرب ایران بودند که وزیر اعظم شاه، فتحعلی خان داغستانی، (که یک لزگی بود) پشتیبان آنها بود. بهدلیل سختگیریهای مذهبی آنها دست به دامان دربار عثمانی شدند و علم طغیان برداشتند. قبایل بلوچ هم دائماً به بم و کرمان حمله میکردند. از طرف دیگر اعراب خوارج در خلیج فارس با حمایت والی عمان عزم خود را برای اشغال جزایر خلیج فارس جزم کرده بودند.کردهای شورشی نیز همدان را در سال ۱۷۱۹ اشغال کردند و تا حومه اصفهان پیش رفتند. حکمران سابق شهر تون، ملک محمود سیستانی که خود را از بازماندگان صفاریان میدانست، در سال ۱۱۲۲ به مشهد حمله کرد و در خراسان به حکومت پرداخت. جدیترین تهدید، خطر افغانها بود که در شرق به قتل و غارت میپرداختند. سرکرده این شورشیها محمود افغان از طایفه غلزایی بود.
شاه تهماسب دوم، (یا با نگارش کهنتر شاه طهماسب دوم) از ۱۱۰۱ تا ۱۱۱۱ خورشیدی (۱۰ سال) دهمین شاهنشاه ایران از دودمان صفوی بود. او پس از اشغال اصفهان بدست افغانها و کشته شدن شاه سلطان حسین برای مدتی بر بخشی از ایران بهطور ناقص حکومت میکرد و در پی شکست از عثمانی و بستن قرارداد صلح، توسط نادر شاه از سلطنت برکنار و کشته شد.
با حمله افغانها و تسخیر اصفهان، سران افغان آرامش نداشتند. در استرآباد فتحعلیخان قاجار عملاً حکومت مستقلی داشت. او به تهماسب میرزا پسر شاه سلطان حسین صفوی پناه داد؛ و تهماسب میرزا پس از تصرف اصفهان توسط افاغنه خود را شاه نامید. با سقوط صفویه پطر اول به ایران لشکر کشید و قشون روسیه در سپتامبر ۱۷۲۲ میلادی در بند و در ۱۷۲۳ باکو را به اشغال خود دراوردند. شاه تهماسب دوم مجبور شد در پی اتحاد با روسها باشد. طبق قراردادی که در سپتامبر ۱۷۲۳ تنظیم گردید پطر اول به شاه وعده داد که او را در مبارزه با افغانان یاری دهد؛ و شاه تهماسب دوم نیز دربند و باکو را جز قلمرو روسیه شناخت و گیلان را نیز در اختیار آنها گذاشت.
تسخیر مشهد
نادر قلی (نادرشاه افشار) نیز کوششهای مکرری برای تسخیر مشهد که پایتخت ملک محمود سیستانی داشت که ناکام ماند. او هرچند پیروزیهایی بدست آورده بود و توانسته بود کلات، دستجرد و ابیورد را به تابعیت دراورد اما نفوذ ملک محمود کیانی در سیستان و خراسان زیاد بود و او نتوانست در مبارزه با ملک محمود پیروز گردد. در سال ۱۷۲۶ میلادی شاه تهماسب دوم و فتحعلیخان قاجار وارد جنگ با قشون خراسان شدند. منظور آنها از این لشکرکشی سرنگونی ملک محمود و استقرار مجدد صفویه در ایران بود. نادر نیز با قشون خود در خدمت تهماسب دوم درآمد. برای شاه تهماسب نیز وجود نادر قلی لازم بود زیرا هم ارتش شاه را تقویت میکرد و هم شاه تهماسب میخواست تا خود را از نفوذ فتحعلی خان قاجار محفوظ بدارد. به هنگام محاصره مشهد فتحعلی خان قاجار به فرمان شاه تهماسب کشته شد. نادر قلی فرمانده کل قوای مسلح شاه شد و بزودی مشهد را گرفت. ملک محمود از مبارزه دست نکشید و به مرو رفت تا قبایل را بر ضد شاه بشوراند اما سرانجام موفقیتی بدست نیاورد و اعدام شد.
جنگ با اشرف افغان
پس از تسخیر مشهد اعتبار نادر بسیار بالا رفت و از آن زمان در دستگاه حکومت شخصیتی وفادار و صدیق معرفی شد. لشکرکشیهای بسیار نادر قوچان، درگز، مرو، استرآباد و مازندران را آرام نمود؛ و این موفقیتها پادشاه افغان را سخت به تشویش انداخت. او سپاهی برای مبارزه تدارک دید اما در ۳۰ سپتامبر ۱۷۲۹ در نبردی در ساحل رود مهماندوست مغلوب نادر شد و به تهران و سپس به اصفهان عقبنشینی کرد و در نهایت در ۱۳ نوامبر ۱۷۲۹ در نبرد مورچهخورت در ۶۰ کیلومتری اصفهان شکست خورد و فرار کرد.
پادشاهی و برکناری
دو هفته پس از تصرف اصفهان شاه تهماسب دوم وارد پایتخت نیاکان خود شد. به نام او سکه زدند و خطبه خواندند و نادر هم تاج شاهی را با دست خود بر سر وی نهاد. در سال ۱۷۲۹ میلادی نادر قلی خان با استفاده از نارضایتی عمیق مردم که بر اثر جنگ ناکام شاه تهماسب با عثمانی و قرارداد نامساعد صلح برانگیخته شده بود شاه تهماسب را از سلطنت خلع و به سبزوار تبعید کرد. و فرزند خردسالش (شاه عباس سوم) را در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۱۱۱ خورشیدی ۱۴ربیع الاوّل ۱۱۴۵ و ۴سپتامبر۱۷۳۲) به جانشینی برگزید و برای حفظ قدرت، خود را نایبالسلطنه نامید. او پیش از نوروز ۱۱۱۵ خورشیدی (فوریه ۱۷۳۶)، رهبران ایلی و کدخدایان روستاهای قلمروی صفوی را در اقامتگاه بزرگی در دشت مغان جمع کرد. او از مجمع درخواست کرد او یا یکی از صفویان را برای حکومت بر کشور برگزینند که پس از چندین روز جلسه،شورای کبیر مغان نادرقلی را شاه مشروع اعلام کرد و تاجگذاری در ۱۸ اسفند ۱۱۱۴ ( ۲۴ شوّال ۱۱۴۸) انجام گردید.
چهار سال بعد در سال۱۱۱۸ شمسی (۱۷۴۰ میلادی و ۱۱۵۲قمری) که نادر به هند لشکر کشید، پسر خود رضاقلی میرزا را به جای خود گمارد، در آن هنگام شایع شد که نادر در هند به قتل رسیدهاست پس رضاقلی میرزا از بیم ادعای پادشاهی طهماسب دوم ، وی و
فرزندان خردسالش عباس سوم (در ۸ سالگی) و سلیمان میرزا را به قتل رساند.