شاه اسماعیل یکم با نام کامل اسماعیل بن سلطان حیدر بن شیخ جنید ملقب به ابوالمظفر بهادرخان حسینی، و معروف به شاه اسماعیل ختایی (زاده ۱۷ ژوئیه ۱۴۸۷ – درگذشته ۲۳ مه ۱۵۲۴) پایهگذار و نخستین شاه دولت صفوی بود. حکمرانی شاه اسماعیل به دو دلیل نقطه عطفی در تاریخ ایران است.
دلیل نخست اینکه پس از گذشت نهصد سال از نابودی شاهنشاهی ساسانیان؛ یک فرمانروایی پادشاهی متمرکز ایرانی توانست بر سراسر ایران آن روزگار فرمانروایی نماید. بعد از اسلام، چندین پادشاهی ایرانی مانند صفاریان، سامانیان، طاهریان، زیاریان، آل بویه و سربداران روی کار آمدند، لیکن هیچکدام نتوانستند تمام ایران را زیر پوشش خود قرار دهند و میان تمام نواحی و مناطق جغرافیایی ایران در آن دوران یکپارچگی پدیدآورند.دلیل دوم، اعلام رسمی مذهب شیعه دوازده امامی بود. شاه اسماعیل شاعری پرکار بود که با تخلص ختایی شعر میسرود وی پس از عمادالدین نسیمی، ادبیات آذربایجانی را گسترش داد.
علاوه بر ترکی آذربایجانی به زبان فارسی نیز شعر میسرود که تنها چند نمونه از اشعار فارسی وی به جا ماندهاست.
شاه اسماعیل یکم در خلال ۱۰ سال، پس از حرکت از لاهیجان به اردبیل رفت و از آنجا سراسر ایران را از کرمان و فارس و خراسان تا خوزستان و عراق عرب زیر پرچم دولت واحدی درآورد و ملوکالطوایفی را از ایران برانداخت و سیاست تمرکز را مستقر ساخت.
شاه تهماسپ یکم (زاده ۳ اسفند ۸۹۲ شهآباد، اصفهان – درگذشته ۲۴ اردیبهشت ۹۵۵ قزوین/ ۱۴ فوریه ۱۵۱۴ – ۱۴ مه ۱۵۷۶) پسر ارشد شاه اسماعیل یکم و دومین پادشاه از سلسله صفویه بود.
او پس از مرگ پدر با آشوب داخلی و حمله ازبکان و عثمانیان مواجه شد که با حسن تدبیر و شجاعت و تا حدی بهرهمندی از بخت و اقبال از پس این مشکلات برآمد و دورهای طولانی از صلح و ثبات را برای ایران به ارمغان آورد. وی فردی معتقد به مذهب شیعه دوازدهامامی بود. شاه تهماسپ یکم حدود ۵۴ سال بر ایران حکومت کرد که در بین تمام پادشاهان پس از اسلام در ایران بیشترین زمان حکمرانی بودهاست. شاه جوانتهماسب در روز چهارشنبه ۲۶ ذیالحجة الحرام سال ۹۱۹ هجری قمری (۳ اسفند ۸۹۲) در روستای شهآباد اصفهان متولد شد.
پس از مرگ شاه اسماعیل یکم صفوی، شاه تهماسب یکم در سال ۹۲۹ هـ. ق (۱۵۲۳ م) در ۱۰ سالگی به سلطنت رسید. روشن است که بهدلیل کم بودن سن و سال شاه جدید، فرصتی برای کسب قدرت برای امرای قدرتطلب قزلباش فراهم شد. ۱۰ سالِ اولِ سلطنت شاه تهماسب در واقع عرصه رقابت امرای قزلباش برای کسب قدرت بود. شاه جوان بهعلت شجاعت و تدبیر، کمکم توانست خود را بهعنوان شاهی مقتدر برای ایران مطرح کند و زمام قدرت را در دست گیرد. شاه تهماسب در دوره بلند حکومت خود توانست با وجود کمبود منابع، بهخوبی تهدیدات مکرر ازبکان و سپس عثمانیان را دفع کند و سپس دورهای از صلح و ثبات را برای کشور به ارمغان آورَد؛ دورهای که تا مرگ وی در سال ۹۸۴ و به سلطنت رسیدن فرزند تندخوی او، شاه اسماعیل دوم، ادامه داشت.
شاه اسماعیل دوم زاده ۲۸ مه ۱۵۳۷ میلادی (۹۴۳ ه. ق) و درگذشته ۲۵ نوامبر ۱۵۷۷ میلادی (۹۸۴ ه. ق) سومین پادشاه سلسله صفوی بود. او از سال ۱۵۷۶ میلادی (۹۸۳ ه. ق) تا سال ۱۵۷۷ میلادی (۹۸۴ ه. ق) به مدت یک سال و نیم بر ایران حکمرانی کرد.
از دیدگاه مورخان شاه تهماسب یکم پدر وی به دلایل مختلف همچون نگرانی از دست دادن تاج و تخت و جنگ طلبیهای فرزندش علیه امپراتوری عثمانی، به منظور دور کردن پسرش از دربار، او را به حاکمیت هرات منصوب کرد اما خودسری و ناسازگاری اسماعیل با حاکم هرات، دستور جهت جمعآوری سپاه از طوایف و برنامهریزی برای لشکرکشی به عثمانی با توجه به پیمان آماسیه، بیشتر شدن محبوبیت اسماعیل میرزا پس از پیروزیهای مختلف بر عثمانیها نزد مردم به خصوص سپاه قزلباش، حسادت یا نگرانی شاه تهماسب از ترس گرفتن منصب پادشاهی توسط اسماعیل میرزا و به ستوه آمدن شاه از ولنگاری و عیاشیهای شاهزاده اسماعیل باعث گردید شاه تهماسب یکم، اسماعیل میرزا را حدود بیست سال در زندان حبس کند.